بهگزارش مرکز مطالعات سورین، «آدام پوزن» یادداشتی مبنی بر پایان معجزه اقتصادی چین در نشریه فارن پالیسی منتشر کرد که در آن آمده است: با پایان یافتن سال 2022، امیدها برای پیشرفت اقتصاد چین و در نتیجه، اقتصاد جهانی بیشتر شد.
پس از سه سال محدودیتهای شدید در جابجایی، آزمایشهای اجباری انبوه و قرنطینههای بیپایان، دولت چین بهطور ناگهانی تصمیم گرفت سیاست «کووید صفر» خود را که باعث سرکوب تقاضا و تولید شده بود، کنار بگذارد.
در ابتدای این توقف، برخی از بخشهای اقتصاد چین واقعت شروع به رشد کردند؛ تقاضای متوقفشده برای گردشگری داخلی و خدمات خردهفروشی، همگی بهبود پیدا کردند.
صادرات در چند ماه اول سال 2023، رشد بسیاری صورت گرفت و حتی بازار املاک و مستغلات مسکونی نیز متأثر شد، اما در پایان سهماهه دوم، آخرین دادههای تولید ناخالص داخلی، داستان بسیار متفاوتی را بیان میکرد؛
رشد کلی ضعیف بود و ظاهراً روند نزولی داشت. سرمایهگذاران خارجی محتاط و دولتهای محلی با کمبود نقدینگی در چین ترجیح دادند از حرکت اولیه خودداری کنند.
توسعه اقتصادی در نظامهای اقتدارگرا از یک الگوی قابل پیشبینی پیروی میکند؛ دورهای از رشد که نظام به کسبوکارهای منطبق با سیاستها اجازه میدهد تا رشد کنند و توسط انبوه مردم تغذیه میشوند.
اما بهمحض اینکه نظام حمایت خود را به دست آورد، شروع به مداخله در اقتصاد بهروشهای خودسرانهای میکند.
در نهایت، در مواجهه با عدم قطعیت و ترس، خانوارها و مشاغل کوچک شروع به نگهداشتن وجه نقد و رو به سرمایهگذاری غیرنقدی میآورند و در پایان، رشد بهطور مداوم کاهش مییابد.
بعد از ریاستجمهوری شی و بخصوص بعد از کرونا، چین بشدت سعی در تنظیم و کنترل بازار با ایجاد محدودیت در تولید و عرضه داشته و یا حتی عوامل و افراد خارجی را اخراج یا بیکار کرده است؛ ا
ما هر چه پکن بیشتر تلاش کند تا از خروج عوامل مفید تولید اقتصادی جلوگیری کند؛ با حفظ کنترل سرمایه دقیق و محدود کردن فهرست شرکتها در آمریکا، ناامنیها را عمیقتر خواهد کرد. دیگر خودکامگان این استراتژی خودشکوفایی را امتحان کردهاند.
بسیاری مجبور شدند کنترل سرمایه موقت را بهطور نامحدود حفظ کنند تا مردم و شرکتها تلاش بیشتری برای دور زدن آنها انجام دهند. همانطور که بارها در آمریکای لاتین و جاهای دیگر، از جمله در دوران افول نهایی اتحاد جماهیر شوروی دیده میشود، چنین سیاستهایی تقریباً همیشه باعث خروج بیشتر مردم و سرمایه شده است.
مصیبت اقتصاد چین با کووید اقتصادی طولانیمدت فرصتی برای سیاستگذاران آمریکا برای تغییر استراتژی ایجاد میکند.
رهبران آمریکایی بهجای تلاش برای مهار رشد چین با هزینههای گزاف برای اقتصاد خود، میتوانند به شی اجازه دهند تا کارشان را برای آنها انجام دهد و کشورشان را بهعنوان جایگزین بهتر و بهعنوان مقصدی برای همه نوع داراییهای اقتصادی چین قرار دهند.
اغلب فراموش میشود که در دوران رکود بزرگ به دور از چشمپوشی بود که اقتصاد آمریکا میتواند از نظامهای فاشیستی در اروپا بهتر عمل کند و عدم اطمینان مشابه در مورد عملکرد رشد نسبی جنگ سرد تکرار شد.
آمریکا دری را برای مردم و سرمایه باز نگه داشت، استعدادها و سرمایهگذاریها را نگه داشت و در نهایت، کنترلهای اقتصادی نظامهای خودکامه را علیه آنها برگرداند.