بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه مدرن دیپلماسی در مقاله تازه خود بهقلم «سکارساری سوگیهارتونو» نوشت:گروه بریکس متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، نماینده یک ائتلاف ژئوپلیتیکی و اقتصادی مهم است که هژمونی غرب را به چالش میکشند.
کشورهای بریکس بهعنوان اقتصادهای نوظهور با نفوذ جهانی قابلتوجهی که دارند، آماده تغییر ساختار قدرت جهانی هستند که عمدتاً تحت سلطه کشورهای غربی بهویژه آمریکا و اتحادیه اروپا است.
یکی از قانعکنندهترین شاخصهای پتانسیل بریکس، توان اقتصادی این گروه نسبتا کوچک؛ اما بزرگ است. در مجموع، کشورهای بریکس بیش از 40 درصد از جمعیت جهان و حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل میدهند.
(گزارش بانک جهانی در سال 2023) این قدرت اقتصادی فقط از نظر تولید ناخالص داخلی نیست، بلکه از نظر منابع طبیعی بسیار زیاد، طبقات متوسط رو به رشد و پیشرفتهای روزافزون تکنولوژیک است؛
تنها در دست داشتن بیشتر منابع طبیعی برای اعضای این گروه میتواند یک فرصت بسیار حیاتی برای ایجاد قدرتمندترین دستاوردهای تولیدی در آیندهای نه چندان دور باشد.
رشد سریع اقتصادی چین در حال حاضر آن را بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ در سطح جهان قرار داده است و پیشبینیهای انجامشده حاکی از آن است که امکان دارد طی دهه آینده چین از آمریکا نیز پیشی بگیرد. (این گزارشی است که صندوق بینالمللی پول IMF در سال 2023 ارائه کرده است)، هند نیز در طرف دیگر با تمام مشکلات دیپلماتیکش با چین؛
همچنین رشد اقتصادی قوی را تجربه میکند که پیشبینی میشود تا سال 2030 به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود.
(گزارش شرکت سهامی گلدمن ساکس در سال 2023 این موضوع را قویاً تایید میکند و از طرفی تمام پازلهای حرکتی چین چه به سوی غرب و چه به سمت روسیه و ایران میتواند نشاندهنده قدرت این کشور برای مدیریت سیاست خارجه خود در راستای استفاده از بیشترین پتانسیل اقتصادی آن باشد.)
کشورهای بریکس علاوه بر قدرت اقتصادی، سرمایهگذاری زیادی در پیشرفتهای فناوری و نوآوری نیز میکنند.
چین و هند در زمینههای هوش مصنوعی، اکتشافات فضایی و انرژیهای تجدیدپذیر، پیشرفتهای چشمگیری دارند. این پیشرفتهای فناوری نهتنها اقتصاد آنها را تقویت میکند، بلکه نفوذ ژئوپلیتیکشان را نیز افزایش میدهد.
بانک توسعه جدید (NDB) توسط بریکس و با هدف بسیج منابع برای پروژههای زیرساختی و توسعه پایدار در کشورهای عضو و سایر اقتصادهای نوظهور تأسیس شده است که میتواند تامینکننده بودجه هنگفتی برای منافع مشترک این اعضا باشد، در حالی که بانک جهانی از این قدرت محروم است.
این جایگزینی مناسب برای مؤسسات مالی تحت تسلط غرب مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی نیز محسوب میشود. (این مورد البته طبق گزارش خود گروه بریکس در سال 2023 بوده است)
علاوه بر این، کشورهای بریکس از نفوذ سیاسی جمعی خود برای ایجاد نظم جهانی چندقطبی استفاده میکنند.
آنها در ساختارهای حکمرانی جهانی (از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد) بهطور مداوم از اصلاحات حمایت کردهاند تا واقعیتهای کنونی جهانی را بهتر انعکاس دهند.
بهعنوانمثال، هند و برزیل هر دو کاندیدای قوی برای کرسیهای دائمی در شورای امنیت هستند. این دو کشور بهطور قابلتوجهی ساختار فعلی تحت سلطه غرب را تغییر میدهند و بهشدت میتوانند پرچمداران قدرتمند و در عتین حال خطرناکی در آیندهای نه چندان دور باشند.
(آقای الیور استانکل، یکی از تحلیلگران برجسته آسیا، سال 2020 با تحقیقاتی که در این زمینه کرده است میتاودن کامل این موضوع را تایید کند)
بااینحال ائتلاف بریکس در تلاش برای به چالش کشیدن هژمونی غرب با مشکلات زیادی مواجه است. یکی از مسائل مهم، تنوع داخلی و منافع ملی متفاوت کشورهای عضو آن است.
درحالیکه چین و هند در حال افزایش قدرت اقتصادی هستند، رقابت ژئوپلیتیکی آنها (بهویژه بر سر اختلافات مرزی) خطری برای اتحاد بریکس ایجاد میکند.
بهطور مشابه، برزیل و آفریقای جنوبی اولویتهای منطقهای و چالشهای اقتصادی خود را دارند که ممکن است همیشه با دستور کار گستردهتر بریکس همسو نباشد و همین اختلافات ریز بتواند باعث ایجاد شکافهای گستردهتری در موضوعات اقتصادی آنان شود.
علاوه بر این، سیستمهای سیاسی و اقتصادی در کشورهای بریکس بسیار متفاوت است، از حکومت دموکراتیک در هند و برزیل گرفته تا سیستمهای خودکامهتر در چین و روسیه که شکل جانبداری و تعامل آنان را متفاوت میکند.
این تفاوتها میتواند منجر به رویکردهای متناقض در مورد مسائل جهانی شود و مانع از توانایی ائتلاف برای ارائه یک جبهه متحد شود. علاوه بر این، فشارهای خارجی، بهویژه از سوی آمریکا و متحدانش، باهدف متعادلکردن نفوذ بریکس از طریق مشارکتهای استراتژیک و سیاستهای اقتصادی نیز وجود دارد.
بهرغم این چالشها، اهمیت بریکس در صحنه جهانی همچنان افزایش مییابد. پتانسیل این کشور برای به چالش کشیدن هژمونی غرب در توانایی آن برای اعمال اهرم از رشد اقتصادی، پیشرفتهای تکنولوژیکی و نفوذ سیاسی نهفته است. با پرداختن به تفاوتهای داخلی و ارائه یک استراتژی منسجم، بریکس میتواند نقشی محوری در شکلدادن به نظم جهانی متعادلتر و چندقطبی ایفا کند.
در نتیجه، ائتلاف بریکس دارای پتانسیل قابلتوجهی برای به چالش کشیدن هژمونی غرب از طریق قدرت اقتصادی، پیشرفتهای تکنولوژیکی و نفوذ سیاسی خود است.
درحالیکه تنوع داخلی و فشارهای خارجی چالشهایی را ایجاد میکند، ادامه همکاری و همسویی استراتژیک بین کشورهای بریکس میتواند به یک چشمانداز جهانی چندقطبیتر منجر شود و سلطه قدرتهای غربی را کاهش دهد.