loader image

جستجو

Ukrainian President Volodymyr Zelenskiy speaks with European Council President Donald Tusk in Brussels, Belgium, June 5, 2019. REUTERS/Francois Lenoir - RC1ECA5FFC30

کویینسی:
پیوستن اوکراین به ناتو، چالش سران این سازمان است

مرکز مطالعات سورین

چکیده

اندیشکده «کویینسی» در مقاله‌ای ضمن اشاره به اینکه ولودیمیر زلنسکی سخت تلاش می‌کند تا اوکراین را تا حد ممکن به عضویت ناتو نزدیک کند، تاکید کرد: متحدان ناتو با عدم تمایل به انجام این گام، در حال بحث در مورد چندین فرمول غیرمجاز هستند.‌

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده‌ کویینسی مقاله‌ای به‌قلم «رابرت هانتر» منتشر کرده که در آن آمده است: هفته آینده، نشست سران ناتو در ویلنیوس، لیتوانی احتمالاً در مورد گام‌های قوی برای کمک به اوکراین برای مقابله با تجاوز روسیه به توافق خواهد رسید.

ائتلاف همچنین احتمالاً در مورد ترتیباتی برای تقویت قابلیت‌ها و سازمان نظامی ناتو به توافق خواهد رسید.

اما محدودیت‌هایی وجود خواهد داشت که مطابق با سنجش دقیق جو بایدن در ارائه تسلیحات آمریکا به اوکراین و تشویق متحدان به انجام این کار است:

فقط به‌اندازه کافی برای کمک به اوکراین در میدان نبرد فوری، اما نه برای تشدید جنگ در روسیه، با خطرات ندانسته.

اوکراین به عضویت کامل ائتلاف تبدیل نخواهد شد و این امر مستلزم اجماع 31 کشور عضو ناتو است.

اکثر متحدان، به‌ویژه فرانسه و آلمان، نمی‌پذیرند که حتی تجاوز ولادیمیر پوتین به اوکراین دلیلی برای اعلان‌جنگ علیه روسیه باشد، همان‌طور که در ماده 5 پیمان ناتو پیش‌بینی می‌شود، چه‌برسد برای دخالت مستقیم در جنگ.

«ولودیمیر زلنسکی» سخت تلاش می‌کند تا اوکراین را تا حد ممکن به عضویت ناتو نزدیک کند. متحدان ناتو با عدم تمایل به انجام این گام، در حال بحث در مورد چندین فرمول غیرمجاز هستند، ازجمله تصویب به‌اصطلاح برنامه اقدام عضویت. از سوی دیگر، فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا می‌توانند ضمانت‌های نظامی جداگانه به اوکراین بدهند.

اما تعریف این اصطلاحات ساده نیست و یک تعهد امنیتی رسمی آمریکا مستلزم رأی دوسوم سنا است. تقریباً چنین اتفاقی نخواهد افتاد.

در ویلنیوس، نزاع تقریباً اجتناب‌ناپذیر بر سر روابط بلندمدت اوکراین با ناتو، هر کاری که متحدان توافق کنند، هر پیام همبستگی را که اتحاد می‌خواهد به روسیه ارسال کند، از بین خواهد برد.

این‌یک ریسک در برگزاری نشست امسال بود، زمانی که تلاش‌های متحدان برای حمایت نظامی از اوکراین می‌توانست از طریق دیپلماسی عادی به دست آید.

حتی پیامدهای درازمدت، موضوعی است که در ویلنیوس مطرح نخواهد شد: روسیه پس از پایان جنگ چه نقشی در امنیت اروپا می‌تواند ایفا کند.

از زمان پایان جنگ سرد، متحدان غربی، به‌ویژه آمریکا ، به این فکر کرده‌اند که در مورد بازماندگان کلیدی (روسیه) اتحاد شوروی تجزیه‌شده چه کنند.

«جورج اچ. دبلیو بوش» «اروپا کامل و آزاد» را پیشنهاد کرد و بیل کلینتون نیز از آن پیروی کرد.

هر دو دولت مهم‌تر از همه فکر می‌کردند که ازآنچه در معاهده ورسای 1919 با آلمان انجام شد، اجتناب کنند، که بند گناه جنگ (231) آلمان را ملزم می‌کرد که مسئولیت کامل جنگ را بپذیرد.

هیتلر در به قدرت رسیدن، بسیاری ازآنچه را که به‌عنوان تحقیر ملی معرفی می‌کرد، انجام داد.

هنگامی‌که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید، آمریکا و متحدان کلیدی (به‌ویژه صدراعظم آلمان هلموت کهل) مصمم بودند که از اشتباه مشابه با روسیه اجتناب کنند.

اما پس‌ازآن افرادی در دولت آمریکا به قدرت رسیدند که درس‌های تاریخی را فراموش کردند و تصمیم گرفتند روسیه را به حاشیه برانند.

مهم‌ترین تصمیم ناتو در سال 2008 بود که توسط دولت بوش برانگیخته شد و اعلام کرد که «اوکراین و گرجستان به ناتو خواهند پیوست». آن لحظه واقعی تعهد بود، هرچند بدون زمان‌بندی، که برای چندین متحد به معنای «هرگز» بود.

بااین‌حال، این امر به روایت پوتین مبنی بر تلاش ناتو برای محاصره روسیه کمک کرد. بعد از چهار دولت آمریکا،  آن موضع نادرست ناتو همچنان تکرار می‌شود.

هیچ‌چیز نمی‌تواند تهاجم روسیه به اوکراین و جنایات جنگی وحشتناک آن را توجیه کند. رفتار آن، با تأثیر منفی ناشی از آن در سیاست داخلی غرب، باعث شده است که آمریکا و ناتو تا زمانی که پوتین در قدرت است عملاً غیرممکن باشد که معامله جدی با روسیه را در نظر بگیرند.

اما این نگرش قابل‌درک باید با واقعیتی که در «اروپا کامل و آزاد» جی. اچ دبلیو بوش منعکس‌شده است که اگر روسیه تجزیه نشود، در مقطعی در آینده باید با آن به‌عنوان یک قدرت بزرگ احیاشده برخورد کرد که تحت هر رهبری آنچه را که روسیه به‌عنوان منافع مشروع خود می‌داند، دنبال خواهد کرد.

بااین‌وجود، اجماع در آمریکا به‌سرعت در حال شکل‌گیری است که ظاهراً در دولت بایدن نیز مشترک است، مبنی بر اینکه رویارویی جنگ سرد جدید با روسیه، صرف‌نظر از ریسک‌ها، خطرات و دوام طولانی اجتناب‌ناپذیر است.

در حال حاضر، چندین سال است که در آمریکا بحث علنی درباره نقش غرب در کمک به ایجاد بحران اوکراین و روسیه قبل از تصرف کریمه توسط پوتین در فوریه 2014 و فرستادن «مردان سبز کوچک» به دونباس دشوار بوده است.

فقط بایدن و دستیاران ارشد او می‌توانند مانع از سرکوب شدن بحث‌ها شوند که اولین گام ضروری برای تحلیل و سیاست استراتژیک جدی است.

اما اگر او و دیگران در ویلنیوس و جاهای دیگر به تقویت مفهوم رویارویی دائمی با روسیه ادامه دهند، مهم نیست که جنگ چگونه به پایان برسد؛ می‌توانیم انتظار محدودیت‌های نسلی در مواجهه با واقعیت‌های ژئوپلیتیک بلندمدت در اروپا را داشته باشیم.