بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه اوراسیا ریویو در مقاله تازه خود بهقلم «بالیندر سینگ» «جگمیت باوا» نوشت: دریای چین جنوبی که بین سرزمین اصلی آسیای جنوب شرقی و خاور دور واقعشده است، به دلیل تاریخ پیچیده، ادعاهای ارضی پیچیده و تنشهای ژئوپلیتیکی ناشی از آن، به نقطه مهمی در صحنه جهانی تبدیل شده است.
این دریا با وسعت 3.5 میلیون کیلومتر مربع، نه تنها بهعنوان یک چهارراه دریایی محوری عمل میکند، بلکه میزبان مجمعالجزایر، صخرههای مرجانی و آبهای غنی از منابع است.
موقعیت استراتژیک آن تجارت بینالمللی را تسهیل میکند و بخش قابلتوجهی از کشتیرانی جهانی از گستره آن عبور میکنند. د
ریای چین جنوبی نقطه کانونی تحولات پیچیده ژئوپلیتیکی و تشدید رقابت قدرتها است.
منابع غنی شیلات آن، که تقریباً 12 درصد از صید ماهیهای جهانی را تشکیل میدهد، برای معیشت میلیونها نفر در این منطقه حیاتی است.
علاوه بر این، مخازن دست نخورده نفت و گاز طبیعی قابلتوجهی هستند و حدود 11 میلیارد بشکه نفت و 190 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی را در خود جایدادهاند.
این منابع پتانسیل کمک قابلتوجهی به شکوفایی و توسعه اقتصادی کشورهای حاشیه دریا دارند.
دریای چین جنوبی با اختلافات ارضی و رقابت فزاینده کشورها شناخته میشود که نمونه آن اقداماتی مانند عملیات آزادی ناوبری آمریکا و ساخت جزایر مصنوعی توسط چین است.
در میان این تنشها، کشورهایی که ادعای ارضی دارند گرفتار درگیریهای قدرتهای بزرگ میشوند که منجر به تهاجمات مکرر در امتداد مرزهای دریایی میشود.
حزب کمونیست چین، حوزه سایبری را بهعنوان یک پلتفرم حیاتی برای انجام عملیات نفوذ دیجیتالی میداند که نگرانیهایی را در میان کشورهای مختلف برانگیخته است.
استفاده چین از دستکاری اطلاعات برای تأثیرگذاری بر مخاطبان خارجی و داخلی با دکترین نظامی و سیاسی آن همسو است.
این رویکرد شامل کارزارهای سایبری و اطلاعات نادرست برای دستیابی به اهداف استراتژیک است. نکته قابلتوجه این است که تایوان یک هدف برجسته است و تخمین زده میشود روزانه 2400 حمله اطلاعات نادرست با هدف تضعیف ثبات جزیره و ترویج طرفداری از چین انجام شود.
چین در کارزار اطلاعات نادرست خود علیه تایوان از یک استراتژی سهجانبه استفاده میکند.
با وجود کارزارهای اطلاعات نادرست مداوم، جنگ اطلاعات سیاسی چین علیه تایوان تا حد زیادی شکست خورده است، زیرا گروه طرفدار استقلال همچنان در حال رشد است.
تلاشهای چین برای اتحاد مجدد مسالمتآمیز بعید به نظر میرسد. هنوز مشخص نیست که چین تا چه زمانی به تلاشهای صلحآمیز خود ادامه میدهد قبل از اینکه اقدامات دیگر برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود را در نظر بگیرد.
در بحبوحه درگیریهای جاری در دریای چین جنوبی، حادثه مهمی در 5 آگوست رخ داد.
یک کشتی فیلیپینی که وظیفه تأمین امنیت یک پایگاه نظامی دورافتاده در جزایر اسپراتلی را بر عهده داشت، توسط گروهی از کشتیهای چینی نگهداشته شد.
قابل ذکر است، دو کشتی با بدنه آبی که احتمالاً به یک گروه شبههنظامی دریایی مرتبط هستند، در میان گروه چینی حضور داشتند. وضعیت زمانی تشدید شد که یک کشتی گارد ساحلی چین از یک توپ علیه کشتی کوچکتر فیلیپینی استفاده کرد، اقدامی با پیامدهای عمیقی همراه شد.
فراتر از درگیری فوری، تأثیر این حادثه در سطح منطقهای و جهانی گسترش مییابد.
این موضوع تنشهای موجود بین چین و فیلیپین را تشدید میکند و لایه جدیدی را به شبکه پیچیده درگیریهای دریای چین جنوبی وارد میکند.
اهمیت دریای چین جنوبی از مرزهای فوری آن فراتر میرود و بر پویاییهای ژئوپلیتیک وسیعتری تأثیر میگذارد و نشاندهنده تعامل پیچیدهای از جاهطلبیها، موانع و فرصتها است.
این دریا بهعنوان یک میدان جنگ استراتژیک، شاهد تحرکات حسابشده قدرتهای بزرگی مانند آمریکا و چین است که هرکدام استراتژیها و اهداف متفاوتی را دنبال میکنند.
آمریکا با استفاده از قراردادهایی مانند معاهده دفاع متقابل 1951 با فیلیپین و عملیات آزادی ناوبری، تلاش میکند تا تعادل قدرت را حفظ کند و قوانین بینالمللی را در منطقه حفظ کند.
از سوی دیگر، چین از اقدامات قاطعانه، تقویت نظامی و ادعاهای ارضی برای پیشبرد نفوذ منطقهای خود استفاده میکند.
دیگر بازیگران منطقهای مانند روسیه، ژاپن و هند که توسط منافع شخصی هدایت میشوند، صحنه ژئوپلیتیک چندوجهی را پیچیدهتر میکنند.
تغییر جریانهای ژئوپلیتیکی بینشهایی را در مورد مسیرهای بالقوه اختلافات دریای چین جنوبی ارائه میدهد.
ظهور ناسیونالیسم، تغییر در اتحادها، پیشرفت در فناوری دریایی، و تغییرات در اقتصاد جهانی عوامل کلیدی شکلدهنده آینده منطقه هستند. پویایی دریای چین جنوبی با تغییرات گستردهتر در قدرت و سلطه جهانی در هم تنیده است.
با این وجود، دریای چین جنوبی تنها محل مناقشه نیست. همچنین نویدبخش همکاری و رفاه مشترک است.
در حالی که اختلافات ارضی، نگرانیهای زیستمحیطی و دزدی دریایی چالشهایی را ایجاد میکند، ابتکارات منطقهای، تلاشهای مشترک توسعه و توافقنامههای امنیتی پتانسیل تحولآفرین را ارائه میدهند.
چشمانداز تبدیل دریای چین جنوبی از نماد درگیری به یکی از ادغام و همکاری منطقهای قابلدستیابی است.
دریای چین جنوبی هم در ژئوپلیتیک منطقهای و هم در ژئوپلیتیک جهانی جایگاه مرکزی دارد و مجموعهای از منافع و پویاییهای پیچیده را در برمیگیرد.
جهت پیش رو ثابت نیست، بلکه قابل انطباق است و تحت تأثیر تصمیمات و اقدامات بازیگران محلی و جهانی است.
شکلدهی موفقیتآمیز آینده دریای چین جنوبی مستلزم تصمیمگیری زیرکانه، آیندهنگری متفکرانه و تعهد پایدار برای حفظ صلح و ثبات در منطقه است.