بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشت تازه خود بهقلم «کاتلین جی مکلنیس» نوشت: ائتلاف یکی از بهترین معاملهها در ژئوپلیتیک است. از آنجایی که نشست ناتو این هفته در مادرید برگزار میگردد.این سوال به ناچار مطرح میشود: چرا آمریکا در وهله اول نیازمند به این اتحاد است؟
تضمین امنیتی آمریکا برای متحدینش در ناتو قلب این چارچوب سیاسی-نظامی را تشکیل میدهد و در نتیجه، این کشور مبالغ هنگفتی را برای نگهداری از توانمندیهای دفاعی آن صرف میکند.
اما با این حال، این یک معامله یکطرفه نیست. روابط موجود در این پیمان به آمریکا موقعیت رهبری استراتژیک داده است.
به بیان صریحتر، دولتهای متوالی آمریکا در مسائلی از جمله شراکتهای تجاری و دسترسی به پایگاهها موقعیت برجستهای داشتند و این امر تا حد زیادی به خاطر نقش برجستهای بوده که آمریکا در دفاع از متحدانش داشته است.
همچنین، آمریکا نمیتوانست بدون بنیان استراتژیک نقش خود بهعنوان تضمینکننده اولیه امنیت ناتو طی هفت دهه گذشته، موقعیت قابلتوجه خود برای فروش تجهیزات نظامی به خارج و همکاری فناوری نظامی را حفظ کند.
ایجاد «عمق استراتژیک»، دلیل دیرینه دیگری است که باعث میشود آمریکا در صحنه اروپا شرکت داشته باشد.
اصطلاح «عمق استراتژیک» از سوی دستاندرکاران امنیتی مطرح شده و به این معناست که پیشرفت فناوریهای نظامی و عملیاتهای خصومتآمیز در طی جنگهای جهان نشان داده که آمریکا دیگر نمیتواند از سواحل خود در دو اقیانوس دفاع کند.
عمق استراتژیک نه تنها باعث میشود تا خاک آمریکا در برابر جنگهای آینده آسیبپذیری کمتری داشته باشد، بلکه حضور رو به جلو به خصوص با توجه به هزینههای بالقوه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که یک جنگ در قاره آمریکا دارد، بهعنوان حضوری مقرون به صرفه تلقی میشود.
با وجود اینکه قابل اعتماد بودن آمریکا بهعنوان شریک امنیتی بارها در برابر حوادث روزمره زیر سوال رفته، اما با نگاهی به گذشته معلوم میشود که تعهد آمریکا به متحدانش در اروپا توانسته تعدادی از طوفانهای استراتژیک را پشت سر بگذارد.
البته مدیریت روزانه روابط در این اتحاد کار پیچیدهای است. به بیانی گستردهتر، ناتو به اعضایش درجهای از انعطافپذیری استراتژیک فوقالعاده و خیلی مهم داده است.
ناتو ظرفیت بازآفرینی دارد، چنان که این موضوع را در تجربه بعد از جنگ سرد ثابت کرد. ناتو از اواخر دهه 1990 تا تقریبا سال 2014 و عمدتا به دلیل تشویق آمریکا، بر روی امنیت جمعی و مدیریت بحران در مرزهای نزدیک به اروپا و غرب آسیا تمرکز داشت.
خطوط بین سیاست خارجی و داخلی، جنگ و صلح، امور نظامی و غیرنظامی، وجوه عمومی و خصوصی به مقدار زیادی تیره و تار شده و نیازمند به رویکردهای بلندمدتی است تا با چالشهای امنیتی و دفاعی مورد نظر مقابله شود.
رهبری استراتژیک، عمق استراتژیک و انعطافپذیری استراتژیک دلایلی هستند که ارزش ناتو را ثابت میکنند. این یک تمهید سیاسی-نظامی است که انعطافپذیری خود را در طول چندین دهه به خوبی ثابت کرده و ارزش خود را برای اعضایش در دو سوی اقیانوس همواره نشان داده است. مسلما به همین دلیل است که ولادیمیر پوتین در روسیه قصد تضعیف آن را دارد.
بنابراین، مسئله بغرنج برای آمریکا و متحدانش در ناتو این است که نظام اتحاد را دستنخورده حفظ کنند تا در برابر رقبای ستیزهجو، بهعنوان بستری برای منافع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اعضای آن کار کند. در غیر این صورت، این خطر وجود دارد که آمریکا موقعیت رهبری و منافع آن را از دست میدهد که برای رفاه این کشور نقش محوری دارد.