بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت تازه خود بهقلم «آریل پتروویچ» نوشت: آمریکا و متحدانش بر تحریمها بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی برای محدود کردن عملیات نظامی روسیه در اوکراین تکیه کردهاند.
این تحریمها از محدودیتهای فردی علیه رهبران و شرکتهای روسی گرفته تا محدودیتهای جامع در بخشهای کلیدی مانند نفت و گاز طبیعی روسیه، بهدنبال تحمیل هزینههای اقتصادی غیرقابل قبولی است که مستقیماً تلاشهای جنگی روسیه را مختل و بهطور غیرمستقیم روسیه را برای پایان دادن به کارزار خود تشویق میکند.
با این حال، کارشناسان در مورد اینکه چقدر خوب کار کردهاند بحث میکنند. برخی استدلال میکنند که تحریمهای جامع و بهویژه محدودیتهای گسترده علیه درآمد نفت و گاز این کشور، اقتصاد روسیه و در نتیجه کارزار نظامی آن را به زانو درآورده است.
برخی دیگر اذعان دارند که تحریمها ممکن است بهطور کامل جنگ را با موفقیت خاتمه ندهند.
اما معتقدند که حداقل راهی ارزان و کمخطر برای کند کردن پیشرفت روسیه و اتخاذ موضع عمومی در برابر تهاجم ارائه میدهند و با این حال، پس از گذشت نزدیک به سه سال، جنگ همچنان ادامه دارد، اقتصاد روسیه احیا شده است و حمایت داخلی روسیه از پوتین و کرملین در بالاترین حد خود قرار دارد.
از همان ابتدا، روسیه در سال 2022 آماده تسلیم شدن در برابر تحریمهای غرب بود. اندازه اقتصادی و تنوع بازار معمولاً یک نوید بخش برای حساسیت تحریمها هستند و تولید ناخالص داخلی روسیه کمتر از یک چهارم تولید ناخالص داخلی آمریکا است.
تولید ناخالص داخلی سرانه آن تنها در رتبه ۷۰ در سطح جهانی قرار دارد و شاید مهمتر از همه، این کشور بهشدت یک کشور «افزونهگیر» است، برای بسیاری از وظایف دولتی خود متکی به درآمدهای صادرات نفت و گاز است.
از سوی دیگر، تحریمکنندگان روسیه همگی دارای اقتصادهای قدرتمند و بازارهای باثبات متنوعی هستند که برای اعمالنفوذ قابلتوجه لازم است.
اما صبورانه منتظر ماندن روسیه برای پایان دادن به ذخایر خود و صبر عمومی آنطور که طرفداران آن امیدوار بودند، به پایان نرسیده است.
اهداف تحریمهای مستمر، مانند مسکو، ذینفعان منفعل نیستند. این کشور حامیان مهم خود را سپر قرار داده، شبکههای تجاری جدیدی ایجاد کرده و در نهایت از صادرات نفت خود در سال 2023 درآمد بیشتری کسب کرده است.
برخی دیگر سیاستهای مالی هوشمندانه داخلی مسکو را مقصر میدانند. برخی دیگر کشورهای بریکس را به دلیل تضعیف سیستماتیک تلاشهای تحریمی متحدان مقصر میپندارند.
با این حال، حامیان تحریمها استدلال میکنند که حتی اگر مسکو بتواند نخبگان خود را در برابر هزینههای اقتصادی محافظت کند، مردم روسیه همچنان این لایحه را در دست دارند و در نهایت به رهبران آن خواهند پرداخت؛
اما این مسیر برای تغییر سیاست بهطور فزایندهای بعید به نظر میرسد. در حالی که هدف از تحریمها تضعیف حمایت عمومی از رفتار تحریمشده دولت است، مردم روسیه در عوض با حمایت از دولت و تقویت موقعیت سیاسی داخلی پوتین و حامیانش به تحریمها واکنش نشان دادهاند.
حتی قبل از اینکه شاخصهای سلامت اقتصادی شروع به نتیجهدهی عکس کنند، محبوبیت عمومی پوتین و دولت او بهطور کلی از سطح قبل از جنگ فراتر رفته بود.
مانند بسیاری از حکومتهای استبدادی، مسکو کنترل شدیدی بر انتشار اطلاعات در داخل کشور دارد و سابقه همکاری با اطلاعاتی را دارد که بهنفع سیاسی خودش منجر میشود.
رهبران از تحریمها برای جلب حمایت عمومی استفاده کردهاند و با کنترل روایت داخلی پیرامون تحریمها و جنگ، آنها را برای دامن زدن به میهنپرستی و مقاومت در برابر فشار خارجی تغییر دادهاند. این اثر بالا بردن قیمت جدید نیست.
پوتین و دوما پس از تهاجم به گرجستان در سال 2008 و افزایش بیشتر پس از کریمه در سال 2014، از رشد کمی برخوردار بودند. موافقت پوتین برای دو سال عددی در حدود 65 درصد بود، اما پس از تهاجم به بیش از 80 درصد رسید و از آنجا افزایش یافته است.
تلاش برای مبارزه با اطلاعات غلط و تبلیغات نیز نتیجه معکوس داشته است.
شرکتهای خصوصی مانند ایکس و متا در سال ۲۰۲۲ تلاش کردند تا حسابهای رسمی را مسدود و پستهای نادرست یا گمراهکننده رسانههای اجتماعی را حذف کنند.
مسکو با تصویب یک سری قوانین سانسور و ممنوعیت کامل فیس بوک و ایکس در روسیه پاسخ داد.
رسانههای بینالمللی و مستقل بیرون رانده شدند، حساب رسانههای اجتماعی زیر نظر گرفته و خبرنگاران ساکت شدند و همه اینها عملاً دسترسی مردم روسیه به هرگونه گزارش مستقل در مورد درگیری را قطع کردند.
بحث تحریمها باید فراتر از اقدامات ساده اقتصادی باشد تا خطرات بلندمدت را در نظر بگیرد.
تحریمها فقط یک راه ارزان و غیرخشونتآمیز برای نشان دادن مخالفت عمومی نیستند.
هزینههای اقتصادی تنها نقطه ضعف آنها نیست.
نتیجه تحریمها، مسکو با انگیزه و توانایی بیشتر برای تعقیب تهاجمات نظامی آینده، برخورداری از تایید بیچونوچرای یک جامعه منزوی داخلی و مقاومت اقتصادی در برابر محدودیتهای آتی بوده است.