بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه میدل ایست فروم در یادداشت خود بهقلم «جاناثان اسپایر» نوشت: اسرائیل(رژیم صهیونیستی) هفته گذشته زمانی که سامانه پدافند هوایی ختس موشکی را که به سمت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در فضا رهگیری کرد، تاریخساز شد.
در حالی که اولین نبرد اعراب و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در فضا تخیل بسیاری از خبرگزاریها را به خود جلب کرد، هویت نیروی مسئول پرتاب موشک نیز به همان اندازه قابلتوجه بود.
حوثیهای یمن که از سال 2012 با نام جنبش انصارالله نیز شناخته میشوند، بلافاصله مسئولیت این پرتاب را بر عهده گرفتند. این چهارمین حمله این سازمان به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) از روز 7 اکتبر بود.
برای بسیاری از اسرائیلیها، مشارکت این سازمان دور در تلاشهای جنگی کنونی علیه اسرائیل(رژیم صهیونیستی) یکی از مرموزترین و حتی عجیبترین جنبههای لحظه کنونی است.
هیچ کس کاملاً از تمایل حزبالله لبنان برای تلاش برای محدود کردن نیروهای اسرائیلی در شمال بهعنوان بخشی از تلاش برای کاهش فشار بر متحد خود در غزه شگفتزده نمیشود.
حوثیها یک قبیله عرب شمال یمن هستند که منشأ آن در استان صعده در شمال غربی یمن است. همراه با حدود 35 درصد از جمعیت یمن، آنها پیرو جریانی از اسلام شیعی به نام زیدیه هستند که بهطور قابلتوجهی با جریان آشناتر دوازدهامامی که توسط مسلمانان شیعه ایرانی و عرب دنبال میشود، تفاوت دارد.
جنبش سیاسی به نام آنها توسط رهبر قبیله حسین بدرالدین الحوثی در دهه 1990 تأسیس شد. سپس در سال 2004 به فعالیتهای شورشی علیه نظام رئیسجمهور علی عبدالله صالح روی آورد.
صالح، همچنین یک مسلمان شیعه زیدی، یک افسر نظامی بود که در سال 1978 قدرت را به دست گرفت و ریاست اتحاد مجدد یمن در سال 1990 را بر عهده داشت.
حکومت او مورد حمایت آمریکا و عربستان بود. در این میان حوثیها از همان ابتدا مورد حمایت ایران بودند. در سال 2004، حسین الحوثی توسط نیروهای صالح کشته شد.
این پیشینه مهم است زیرا قابلتوجه است که انصارالله شبیه حماس است و با جنبشهای لبنانی یا حزبالله عراق تفاوت دارد زیرا مشتری تهران است اما کاملاً نیابتی آن نیست.
حزبالله لبنان، کتائب حزبالله در عراق و شبههنظامیان مشابه، مانند بدر در عراق، حق امتیاز مستقیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران هستند.
تهران آنها را تأسیس کرد و در دوره شکلگیری آنها را مباشرت کرد. آنها مستقیماً از شکل حکومت ایران حمایت میکنند و بدون حمایت مالی و غیره ایران، مبنای چندانی برای وجود خود خواهند داشت.
در مقابل، حماس جنبشی با ریشههای واقعی در بافت محلی سنی فلسطین است. انصارالله/حوثیها نیز به همین ترتیب، از یک بافت محلی معتبر بیرون آمدهاند و ریشههای ایدئولوژیک و مذهبی متفاوتی از گروههای مختلف سپاه پاسداران دارند.
با این حال، چنین انتقادی این واقعیت را نادیده گرفت که (دوباره مشابه حماس)، ظرفیتهای نظامی انصارالله نه از موقعیت محلی آن، بلکه کاملاً از اتحاد با تهران ناشی میشود.
در نتیجه تسلیحات و آموزشهای ایرانیان، انصارالله توانست از دوره ناآرامیهای داخلی یمن در سال 2011 استفاده کند.
ابتدا در ناآرامیها و تظاهراتهایی که حکومت صالح را سرنگون کرد، شرکت کرد، سپس از سال 2014 به نیروهای صالح ملحق شد و کنترل صنعا و بخش اعظم شمال و غرب یمن را به دست گرفتند.