بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه جروزالم پست در یادداشت خود بهقلم «سث فرانتزمن» نوشت: اوکراین پس از 100 روز جنگ، با حمله مجدد روسیه مواجه است. این برای غیرنظامیان وحشتناک بوده و حدود 8 میلیون نفر از آنها را از خانههای خود بیرون کرده است.
شهرها بمباران شده، مردم قتلعام گشته و سربازان تسلیمشده اوکراینی و غیرنظامیان ناپدید شدهاند.
با این حال، داستانی از مقاومت قهرمانانه اوکراین وجود دارد. این مقاومت منجر به یک درگیری غیرمنتظره شده که در آن، روسیه پس از دستاوردهای اولیه به عقب رانده شد.
«ولودیمیر زلنسکی» -رئیسجمهور اوکراین- از نیروهای مستقر در منطقه خارکیف در خط مقدم این کشور بازدید کرد. این اولین بازدید عمومی بزرگ او از جبهه از زمان شروع جنگ بود.
به نظر میرسد روسیه در تلاش برای تحکیم داراییهای خود در شرق اوکراین، در «جمهوریهای خلقی» لوهانسک و دونتسک است.
ویدئوها و گزارشها از جبهه حاکی از آن است که روسیه نه تنها دستاوردهایی به دست میآورد، بلکه از توپخانه و سایر سیستمهای تسلیحاتی برای شکستن مقاومت اوکراین استفاده میکند.
کییف علیرغم حمایت و تسلیحاتی که از غرب در روزهای آغازین جنگ دریافت کرد، اکنون ممکن است در جبهه با مشکلاتی روبرو شود، زیرا دریافت سلاح تا ابد ادامه ندارد.
بر اساس گزارشها، اسناد فاششده نشان میدهد که آلمان تسلیحاتی را که وعده داده بود، ارسال نکرده است و این نگرانی وجود دارد که «اولاف شولتز» -صدراعظم- این کشور در حمایت از اوکراین مخالفت کند. پروپاگاندای طرفدار مسکو به آلمان، ایتالیا و سایر کشورها نفوذ میکند.
اکنون، روایت برخی کشورهای اروپایی این است که اوکراین باید «بپذیرد» یا «به» از دست دادن قلمرو رضایت دهد.
این روایت نادرست ادعا میکند که بیشتر جنگها به توافقی از طریق مذاکره ختم میشوند. صداها تاکید میکنند که کشورها همیشه باید چیزی را در مذاکرات فدا کنند. جالب است که ادعای آنها به روسیه اطلاق نمیشود.
اکنون صداهایی در غرب از سوی مخالفان پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو بلند شده است. آنها از سوی دولت آنکارا حمایت میشوند که نمیخواهد این دو دموکراسی به اتحاد دفاعی غرب بپیوندند.
علاوه بر این، در غرب «واقعگرایانی» وجود دارند که برخی از آنها با لابی سابق طرفدار ایران مرتبط هستند و استدلال میکنند که آمریکا باید اوکراین را مجبور به پذیرش چیزی کند.