بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشت تازه خود بهقلم «کیت جانسون» نوشت: بیش از شش ماه پس از آنکه گروه شورشی حوثی در یمن ترافیک دریایی در دریای سرخ را مختل کرد، کشتیرانی جهانی مجبور شد با تاخیر، اختلالات و هزینههای بالاتر، خود را با شرایط جدید وفق دهد.
با وجود تلاشهای نیروی دریایی آمریکا، بریتانیا و اروپا برای خنثی کردن تهدید حوثیها و بازگرداندن امنیت به کشتیهای تجاری، وضعیت بدتر شده است.
گروه شورشی حوثی که اکنون حاکم یمن است، از اواخر سال گذشته بهعنوان بخشی از کارزار فشار بر اسرائیل به خاطر جنگش با حماس، به کشتیهای غیرنظامی و دریایی حمله میکند، کشتیهای تجاری، از جمله کشتیهای کانتینری بزرگ، کشتیهای فلهبر و تانکرهای نفت و گاز، از دریای سرخ فرار کردهاند و سفر طولانیتری را در قعر آفریقا ترجیح میدهند.
با این حال، هشت ماه بعد، اختلال در کشتیرانی بدتر شد و حملات حوثیها به کشتی دیگری آسیب رساند. تأثیر بر ترانزیت کانال سوئز، منبع درآمد مهم مصر، نیز باعث تأخیر و افزایش هزینهها میشود.
هزینههای حمل و نقل کانتینر از حدود 1 هزار و 600 دلار به بیش از 5 هزار دلار به دلیل تنگی بازار به کمک حوثیها افزایش یافته است.
هزینه حمل و نقل و سوخت افزایش یافته است، اما ظرفیت موجود در کل سیستم را حدود 6 درصد کاهش میدهد. آب کانال پاناما برای مدتی تمام شد و بنادر از آسیا تا اروپا تا سواحل غربی آمریکا بهطور نامناسبی پر ازدحام شدهاند که منجر به عقبماندگی عظیمی برای کشتیهای منتظر شده است. حملونقلها و خردهفروشان ناخواسته با بارگیری سفارشهای بزرگتر برای فصل تعطیلات برای اطمینان از دریافت کالاهای خود، اوضاع را بدتر میکنند.
تنگی بازار به کمک حوثیها باعث شده است که آمریکا، بریتانیا و گروهی از کشتیهای اروپایی در حال چرخش باشند تا تقریباً از آغاز کارزار حوثیها با موفقیت کمی، حملونقل عادی را بازگردانند.
بخشی از مشکل این است که دو نیروی دریایی«نگهبان شکوفایی» آمریکا و بریتانیا از یک سو و «Aspides» اتحادیه اروپا از سوی دیگر دو مأموریت متفاوت دارند:
رهگیری تهدیدها و حمله به مبدأ آنها در زمین. اروپاییها به یک ماموریت اسکورت مستقیم برای محافظت از کشتیهای تجاری بدون درگیری با حوثیها نزدیکتر شدهاند اما هیچ کدام کار نمیکند.
رویکرد آمریکا برای «تضعیف» توانایی حوثیها برای هدف قرار دادن حمل و نقل، به یک بازی گران قیمت ختم شده است. حوثیها ثابت کردهاند که بیشتر از آنچه که در ابتدا انتظار میرفت، تحرک بیشتری دارند و از ایران بهتر تامین میشوند و پیروزیهای اتفاقی نیروی دریایی آمریکا را بهعنوان یک قطره در سطل تبدیل میکند.
مأموریت آمریکا و اروپا برای ایمنسازی دریای سرخ، سودمندی نیروی دریایی برای مأموریتهای سطح بالا، مانند نبردهای قدرتهای بزرگ را مورد تردید قرار نداده است.
بهرغم سرعت عملیاتی بیامان، کشتیهای آمریکایی، بریتانیایی و اروپایی پرتابههای حوثیها را متعدد بدون اصابت هیچ ضربهای رهگیری و منهدم کردهاند.
برای بازگرداندن امنیت در دریا، سرمایهگذاری مستمر در ظرفیت دریایی مورد نیاز است، که در دهههای اخیر انجام نشده است و نمیتوان به این زودیها بهبود بخشید.
تامین امنیت در بودجههای دفاعی بالاتر هزینه مشخصی دارد و جایگزین این است که از خود بپرسیم با چه سطحی از ناامنی دریایی میتوانیم زندگی کنیم و چه کسی این هزینه را جبران خواهد کرد.