بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه ناینتین فورتی فایو در مقاله تازه خود بهقلم «جیمز هلمزتا» نوشت: کلیدهای پیروزی در جنگ آمریکا و چین. چه کسی برنده جنگ آمریکا و چین خواهد بود؟ جاسوسی از چندین کلید پیروزی برای آمریکا، متحدان و شرکای آن امکانپذیر است.
بیایید سه مورد از این عوامل تعیینکننده را مرور کنیم مورد اول، اهمیت متحدان و شرکا برای هر شرکت نظامی تحت رهبری آمریکا در غربآسیا. پیمانهای دفاعی متقابل بین آمریکا و متحدان آسیایی مانند ژاپن، کره جنوبی و فیلیپین نشاندهنده استاندارد طلایی برای تعهدات امنیتی است.
موقعیت چنین قراردادهایی، مانند پیمان آتلانتیک شمالی که زیربنای ناتو است.
اعضا را متعهد میکند که حمله مسلحانه به یکی را، حمله مسلحانه به همه تلقی کنند و در صورت وقوع حمله، بر این اساس با یکدیگر مشورت کنند، همانطور که چین هرچه بیشتر سلطهگر میشود، احتمال پایداری اتحادهای آمریکا افزایش مییابد.
همبستگی نه تنها به این دلیل که یک نیروی چند ملیتی هواپیماها، کشتیها و تسلیحات بیشتری برای ایستادن در برابر ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) دارد، بلکه به دلایل جغرافیایی مهم است. پایگاههای آمریکا از میدانهای جنگ احتمالی دور هستند.
نیروهای آمریکا میتوانند از آنجا برای ارتش آزادی بخش خلق چین مشکل ایجاد کنند. دسترسی به خاک متحد دارای پیامدهای استراتژیک و عملیاتی است. بدون دسترسی به پایگاههای فیلیپین، نیروهای آمریکا برای مقابله با حمله ارتش آزادی بخش خلق چین در دریای چین جنوبی دچار مشکل خواهند شد.
بدون دسترسی به جزایر ژاپن، تفنگداران دریایی و نیروی دریایی آمریکا نمیتوانند در امتداد زنجیره ریوکیوس برای شناسایی، مکانیابی و هدف قرار دادن نیروهای متخاصم که قصد فرود در جزایر یا عبور از زنجیره جزیره به سمت اقیانوس آرام را دارند، حرکت کنند. تایوانیها برای تعیین سرنوشت خود رای میگیرند، به خصوص اگر تهاجمی از طریق تنگه در راه باشد.
توانایی رزمی اما قدرت اراده در بین دولت جزیره، نیروهای مسلح و جامعه، ارزش پیگیری دارد. هیچ چیز در غرب اقیانوس آرام بدون اتحاد و مشارکت کار نمیکند. به همین دلیل است که پکن تمام تلاش خود را میکند تا همکاریهای آمریکا در آسیا را کاهش دهد یا از بین ببرد. به همین دلیل است که واشنگتن باید خستگی ناپذیر برای تقویت آنها تلاش کند. مورد دوم، جنگ عملیاتی است.
جنگ بیش از هرچیز دیگری آزمایش عقیده هاست. تسلیحاتی مانند موشک های بالستیک و کروز ضد کشتی و هواپیماهای جنگی موشک انداز، شناورهای گشت سطحی و زیردریاییهای ناوگان سطحی نیروی دریایی ارتش آزادی بخش خلق چین بیشتر مطبوعات را به خود اختصاص میدهد. هنگامی که نیروهای چینی با مخالفان خود در تماس هستند، قصد چیزی به نام «سیستمهای جنگ تخریبی» را دارند.
این عقیده این است که اگر یک حریف بهعنوان یک «سیستم یا سیستمها» بجنگد نیرویی که از طریق طیف الکترومغناطیسی یا ابزارهای دیگر شبکه شده است، تلاش اصلی باید برای شکستن آن شبکه انجام شود. آمریکا نیروی دریایی سپاه تفنگداران دریایی «عملیات دریایی» «عملیات پایگاه پیشرفته اعزامی» و «نیروهای ایستاده» را توزیع کرده است.
پهپادها بخش بزرگی از ناوگان کم هزینه را تشکیل میدهند. در اطراف جزایر، آبها و آسمانهای اقیانوس آرام غربی پراکنده میشود تا از حمله فرار کند منطق پشت پراکندگی قدرت رزمی، در میان بدنهها و سازندهای دریایی این است که نیرویی که از تعداد زیادی واحد تشکیل شده باشد، نیروی انعطافپذیرتر است. ایجاد یک دفاع فعال از روز اول چیزی است که همه چیز در مورد آن میباشد که مفهوم مرتبط که توسط نیروی هوایی آمریکا تبلیغ شده است.
نیرو با نام «جرم مقرون به صرفه» شناخته میشود. این تصوری است که مهمات جدید هدایت شونده با فناوری جدید و بهویژه فناوری پهپادی میتوانند به نیروی هوایی اجازه دهند تا تعداد زیادی از بدنه هواپیما را به موجودی خود بیافزایند. در اینجا نیز، یک نیروی پراکنده میتواند مدافعان ارتش آزادی بخش خلق چین را گیج کند و به هوانوردان آمریکایی و متحدانش اجازه دهد تا قدرت آتش را به صحنههای عملیات در تنگه تایوان یا دریاهای چین برسانند.
اگر نیروی مشترک، توانایی پخش انبوهی از سکوها را نشان دهد و قدرت خود را در زمان و مکان نبرد متمرکز کند، متحدان بهخوبی میتوانند حمله چین را مهار یا سرکوب کنند. مورد سوم سنجش کیفیت تسلیحات خارجی است که مشکل آزاردهندهای ایجاد میکند. ادوارد لوتواک، استراتژیست، مشاهده میکند که سکوها و تسلیحات نظامی در زمان صلح به «جعبههای سیاه» تبدیل میشوند. برای مثال، نیروی هوایی آمریکا عکس های بمب افکن رادارگریز جدید B-21 Raider را به دقت مدیریت کرده است.
آنها بسیار پنهان عمل میکنند. همچنین نمیتوان با اطمینان گفت که حتی یک سیستم تسلیحاتی دوستانه تحت اجبار مبارزه، که سرسختترین داور از همه آنهاست، چگونه عمل خواهد کرد.
بهترین سلاح بهتر از کاربرش نیست. فرهنگ سازمانی میتواند به افراد در دستیابی به عملکرد مطلوب کمک کند و میتواند تأثیر خنثی داشته باشد، نه کمککننده و نه مانع یا ممکن است علیه آنها کار کند. اینکه کدام طرف فرهنگ جنگی بهتر، فرهنگ مهارت و رفتارهای بداخلاقی را مدیریت میکند، چشم انداز موفقیت خود را در جنگ آمریکا و چین بهبود میبخشد.