بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه اینترسپت در مقاله تازه خود بهقلم «مرتضی حسین» نوشت: ایران بعد از چندین دهه پیشرفت برای ایجاد توانمندی تسلیحات هستهای، حالا به مرحله نهایی رسیده تا در آستانه هستهای شدن قرار گیرد.
مسیر ایران به سمت بمب با کمک سماجت بایدن ممکن شده، زیرا او از سازشهای ضروری برای احیای توافق هستهای 2015 خودداری کرده است.
خیلی سخت است که بگوییم کار توافق هستهای مشخصا تمام شده و دستکم به لحاظ نظری، هر دو طرف میتوانند به نحو معجزهآسایی و در هر زمان به توافق برسند.
میتوان آن را دقیقا بهعنوان یک زامبی توصیف کرد که نه کاملا مرده است و نه نفسش جانی به آن میدهد.
«ایهود باراک» -نخستوزیر پیشین اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، این هفته مقالهای را در تایم منتشر کرد و نوشت: «ایران این تابستان واقعا در آستانه هستهای شدن قرار میگیرد» و افزود؛ برنامه غنیسازی اورانیوم جمهوری اسلامی حالا تا آن نقطه پیشرفت کرده که دیگر نمیتوان آن را با حملات نظامی یا خرابکاری به عقب راند.
ایران دستکم گفته که واقعا قصد ساختن بمب هستهای را ندارد و بعید است که این کار را به این زودیها انجام دهد.
حتی اگر ایران در توانمندی خود پیشرفتی هم داشته باشد باز مهارت در فناوری لازم برای تولید کلاهک امری زمانبر خواهد بود.
یک مقام ارشد ایران اخیرا و با اشاره به عدم قصد کشورش برای تولید بمب گفت که جمهوری اسلامی واقعا «توانایی فنی برای تولید بمب هستهای را دارد.»
این اظهار نظر در ادامه از سوی ایران پس گرفته شد، اما یک تغییر قابلتوجه در لحن ایران نسبت به گذشته را نشان میداد، چرا که لحن این کشور پیش از این حتی علیه امکان تولید بمب هستهای بود.
ایران هستهای در عالم واقع و خارج از مناقشات معمول در سیاست آمریکا، میتواند توانایی تصمیمگیری ایالات متحده در منطقه را برای نسلهای آینده محدود سازد.
آمریکا به لحاظ فنی میتواند جنگ تمامعیاری را علیه ایران به راه بیاندازد تا برنامه هستهای آن را به کلی تخریب یا به صورت جدی ضعیف کند و حتی منجر به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی شود.
آمریکا حالا در آشفته بازاری گیر کرده که خودش از مدتها قبل به وجود آورده بود. رهبران آمریکا اغلب مذاکرات با ایران را اقدامی به نفع جمهوری اسلامی توصیف کردهاند.
با این حال، واقعیت امر این است که این توافق به نفع منافع مشروع آمریکا بود: جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای و محافظت از آمریکاییها در برابر ورود به یک درگیری مسلحانه دیگر در منطقه.
توافق هستهای برخلاف اظهار نظرهای «بنیامین نتانیاهو» -نخستوزیر طولانیمدت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و حامیانش در آمریکا که بر سازمانهای لابیگر دولت یهود سلطه دارند، به نفع رژیم صهیونیستی هم بود و این حرف را هم باراک و هم بسیاری از مقامات فعلی و سابق این کشور و افسران اطلاعاتی آن میگویند.
«تامیر پاردو» -مدیر پیشین موساد- از جمله کسانی است که گفته خروج از این توافق چیزی کمتر از یک «تراژدی» نبود.
حالا این تراژدی به واسطه بایدن به واقعیتی ملموس تبدیل شده است. هرچند ترامپ فرایندی را شروع کرد که ما را به این نقطه رسانده اما فقط به لطف ترکیبی از ضعف و تردید بایدن بود که جهان حالا احتمالا شاهد رویارویی با منطقهای معادل با کره شمالی خواهد بود به غیر از اینکه نسخه ایرانی آن به روایت توافق هستهای، قرار بود به لحاظ اقتصادی متکی به غرب باشد.
به این دلیل است که مقصر فقط خود بایدن است. او کار خود را بهعنوان رئیسجمهور به سرانجام نرساند و به نظر میرسد که بایدن میراثی را به جا گذاشته که در آینده از آن یاد خواهد شد: پدر بمب هستهای ایران.