بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه اویل پرایس در یادداشت تازه خود نوشت: طرح اقتصادی جاده ابریشم چین، دوره جدیدی از نفوذ پکن را در آسیای میانه ایجاد کرده است.
به گفته رافائلو پانوچی؛ «قصه نفوذ فزاینده چین تازه حالا (رشد) کرده است.»
پکن در سال 2001 و بی سر و صدا نخستین یورش اصلی خود را به این منطقه آغاز کرد و در آن زمان، سازمان همکاری شانگهای را به راه انداخت.
این سازمان یک بلوک منطقهای بود که شامل روسیه و همه کشورهای آسیای میانه شوروی سابق به جز ترکمنستان میشد.
این محور اوراسیایی در سالهای بعد توسعه یافت و جاذبههای اقتصادی رو به رشد چین، آن را به بزرگترین شریک تجاری آسیای میانه تبدیل کرد و پکن شبکه گستردهای از خطوط لوله نفت و گاز را در سرتاسر منطقه ساخت.
برای آنها روشن شده بود که منطقه به لحاظ اقتصادی و سیاسی به طور فزایندهای به چین متصل میشود اما این امر به صورت طبیعی اتفاق میافتاد و پکن مدیریت محوری یا نقشه روشن اندکی داشت که چگونه نفوذ نوظهورش را پیش ببرد.
سازمان همکاری شانگهای از آن زمان توسعه یافت و تجار چینی به سمت منطقه سرازیر شدند. پکن محتاطانه جای پای امنیتی در تاجیکستان به دست آورد و چین با توسعه ابتکار یک کمربند یک جاده هر روزه بیشتر در بافت منطقه جا میافتاد. سیاستهای چین همچنان منطقه را شکل میدهد.
سرکوب وحشیانهای در سال 2017 و در منطقه سین کیانگ اتفاق افتاد. این استان در غرب چین و هممرز با این منطقه است و میلیونها اویغور، قزاق و دیگر اقلیتهای مسلمان به بازداشتگاههای اجباری و زندانها فرستاده شدند.
عقبنشینی پر هرج و مرج آمریکا از افغانستان و تسلط طالبان بر این کشور در آگوست 2021 نیز فرصتهایی را برای نفوذ چین در منطقه ایجاد کرد.
به همین صورت، روابط پکن با مسکو متحول شده است و زمانی که «شی» و «ولادیمیر پوتین» از سند راهبری عظیمی رونمایی کردند که به گفته این دو، نویدبخش عصر جدیدی از مشارکت «بدون حد و حصر» است، این فرآیند در فوریه به اوج خود رسید.
«سین کیانگ» به لحاظ تاریخی بخشی از آسیای میانه است و در سال 1949 به طور رسمی بخشی از چین شد.
پکن مدتهاست که طرحهایی برای ادغام آن در کشور دارد و چین به دلیل نگرانیهایش در مورد افراطگرایی اسلامی بر این منطقه متمرکز است. دولت از این موضوع استفاده میکند تا سیستم اردوگاهها و سرکوب خود را توجیه کند، اما این اقدامات در سرتاسر جهان محکوم شدهاند.
سیاستگذاران چین آسیای میانه را برای امنیت خود استراتژیک میدانند. پکن استراتژی غرب را توسعه میدهد که بر مبنای بهبود شرایط اقتصادی و توسعه سین کیانگ طراحی شده و شامل ایجاد ثبات در استانهای همجوار آن نیز میشود.
این طرح از نظر رهبران آسیای میانه یک موهبت مالی است و مورد استقبال قرار گرفته است. در عین حال، پانوچی گفت چین علاقه اندکی دارد که تصویر بزرگتری در آسیای میانه داشته باشد و حتی شاید علاقهاش به درگیر شدن در مشکلات اقتصادی و سیاسی منطقه نیز کمتر باشد.
وی افزود: «چین یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان است. آسیای میانه در همسایگی آن قرار دارد و طبیعی است که نفوذ عظیمی بر آن داشته باشد، اما این موضوع اصلا به این معنا نیست که اولویت زیادی برای چین داشته باشد.»
روسیه در ژانویه در قزاقستان مداخله نظامی داشت و از این جهت، مسکو هنوز ضامن خارجی اصلی برای امنیت آسیای میانه است و چین چندان جاهطلبی ندارد تا جایگزین آن شود.
با این حال، جنگ اوکراین میتواند باعث افزایش نفوذ چین و محدود شدن نفوذ روسیه شود.
دولتهای آسیای میانه مثل قزاقستان و ازبکستان نسبت به حمله مسکو و نقض حاکمیت اوکراین ابراز نگرانی و ناامیدی کردهاند و ضربه اقتصادی تحریمهای غرب به روسیه به همراه خسارتها و گامهای استراتژیک اشتباهی که ارتش آن برداشته، میتواند جذابیت این کشور بهعنوان یک شریک را بیش از این محدود کند.
این موضوع از یک جهت صحنه را برای نفوذ اقتصادی و سیاسی چین فراهم میکند، اما با توجه به اینکه بیثباتی در سرتاسر آسیای میانه هنوز هم رو به افزایش است، این نگرانی وجود دارد که اوکراین تا چه میزان توجه روسیه را از دیگر مناطق پرت خواهد کرد و آیا این کشور خواهد توانست همچون گذشته پر قدرت باشد.