بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت تازه خود بهقلم «دیوید کایسر» نوشت: چندین هفته پیش در رابطه با حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین، در اشتباه بودم. او فقط میخواهد غرب به نگرانیهای امنیتی در شرق اروپا رسیدگی کند.
کییف در نزدیکی مرز قرار دارد و طبق گزارشها، نیروهای روسی در دومین روز نبرد وارد آن شدهاند، اما اوکراین کشوری بزرگ و پرجمعیت است و آمریکا متوجه شده که تسخیر چنین کشوری دشوار است.
بهتر است به یاد آوریم که جامعه و سازمان ملل در ابتدا هدفشان سازماندهی جنگ علیه متجاوزان نبود، بلکه یافتن جایگزینی برای جنگ بود. مذاکره، داوری و مصالحه گزینههای ترجیحی بودند، اما با شکست مواجه شدند، زیرا ژاپنیها توصیههای جامعه را در منچوری قبول نکردند، و موسولینی پس از حمله به اتیوپی از جامعه و تهدید تحریمهای اقتصادی سرپیچی کرد.
«ترومن» علناً امیدوار بود که سازمان ملل در سال 1945 اختلافات را به صورت مسالمتآمیز حل و فصل کند، اما اختلافات بین قدرتهای بزرگ این امر را غیرممکن میکند.
در سال 1950، شورای امنیت سازمان ملل اجازه جنگ تحت فرماندهی آمریکا را به منظور جلوگیری از تجاوزات کره شمالی داد، زیرا نماینده شوروی در هنگام آغاز جنگ، شورا را تحریم کرد.
«ولادیمیر پوتین» سیستم «تک قطبی» قدرت آمریکا را از ابتدا، و در گرجستان، کریمه، و اکنون در سراسر اوکراین رد کرد.
او به طور یکجانبه از زور برای تحمیل یک نتیجه مطلوب استفاده کرده است. آمریکا و ناتو تهاجم نظامی به اوکراین را به چالش نمیکشند، اما به نظر میرسد با تحریمهای اقتصادی سخت در صددند تا روسیه را وادار به توقف کنند.
اگر پوتین کنترل اوکراین را در دست گیرد، کشورهای بالتیک هدف بعدی خواهند بود، در حالی که تهدید چین برای تایوان شدیدتر خواهد شد.
در صورت شکست قدرت اقتصادی، عملکرد آمریکا به واقعیتهای نظامی محلی بستگی دارد.
کشورهای بالتیک به علت کوچکی دفاع ناتو را آسان میکنند. از سوی دیگر، تایوان در حال حاضر در برابر حمله چین بسیار آسیبپذیر است و آمریکا ممکن است در تلاش برای متوقف کردن آن، متحمل خسارات دریایی فاجعهآمیزی شود. در همین حال، احتمال درگیری جدید قدرتهای بزرگ، امکان تبادل هستهای را نیز به همراه خواهد داشت.