بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده گیتاستون در یادداشت تازه خود بهقلم «پیت هوکسترا» نوشت: حمله پهپادی و موشکی اخیر شورشیان حوثی تحت حمایت ایران به ابوظبی، «پایتخت امارات» شکستهای جاری رویکرد دولت بایدن در قبال ایران و به طور کلی سیاست خارجیاش را آشکار کرده است. این حمله تعمدا علیه غیرنظامیان بود و محدودیتهای مماشات و دیپلماسی با ایران را در منطقه نشان داد. همچنین این امر نشاندهنده این بود که ایران در حرف و عمل سعی دارد به همسایگان خود امر و نهی کند.
دوباره به روز 13 فوریه 2021 فکر کنید که چهار هفته بعد از مراسم تحلیف «جو بایدن» به عنوان رییسجمهور آمریکا بود. آن هفته برای غربآسیا این پیام را داشت که سیاست خارجی آمریکا در جهتی کاملا تازه قرار گرفته است.
دیپلماسی با ایران به معنای «اقدام به شرطبندیهای ژئوپولیتیک» بود تا این که ببینیم میتوان کشورهای خطرناک منطقه را «از طریق دیپلماتیک» متقاعد کرد تا دست از فعالیتهای بدخواهانه خود بردارند یا خیر. یا این که به آنها اخطار داده شود یا حتی رشوهای داده شود تا از فعالیتهای مخرب خود دست بکشند. هر چند که ایران از سوی وزارت خارجه آمریکا به عنوان «خطرناکترین کشور حامی تروریسم» معرفی شده اما نظریه آنها ظاهرا در جهت تقویت روابط بین استبدادهای بیرحم دینسالار و آمریکا بود. استبدادهای بیرحم هر پیشنهادی را میپذیرند اما در عمل دقیقا کاری دیگر میکنند. روسای جمهوری آمریکا مثل «بیل کلینتون» و «جیمی کارتر» پیشنهاد 5 میلیارد دلاری به کره شمالی دادند تا برنامه هستهای را دنبال نکند؛ کره شمالی آن 5 میلیارد دلار را گرفت و از آن برای ساختن برنامه هستهای خود استفاده کرد.
ایران در حال حاضر لاف میزند که چهار پایتخت عربی را تحت کنترل خود دارد، مانند دمشق در سوریه، بیروت در لبنان، بغداد در عراق و صنعا در یمن. علاوه بر این، ایران ستیزهجویانه در امور داخلی عراق، کویت و بحرین دخالت میکند.
توافقات آبراهام موفقترین ابتکار عمل دیپلماتیک در غربآسیا از 40 سال پیش تا به الان بود که به حاشیه رانده شد و دولت برای گسترش آن به کشورهای بیشتر، تلاشی نکرد یا این که تلاشش اندک بود. این تغییر جهت بعد از 11 ماه میتواند تاثیر ویرانگر زیاد و پیامدهای طولانیمدتتر از خروج ناموفق بایدن از افغانستان داشته باشد.
خودزنیهای فاجعهباری طی آن هفته حیاتی در ماه فوریه سال 2021 رخ دادند و از جمله اقدام رسمی «آنتونی بلینکن» -وزیر خارجه آمریکا- برای خارج کردن نام حوثیهای مورد حمایت ایران از فهرست ویژه گروههای تروریستی بود. دولت بایدن بعد از آن هفته اعلام کرد که «آمریکا دعوتنامهای از سوی نماینده عالی اتحادیه اروپا برای شرکت در نشستی دریافت کرده است تا برای یک روش دیپلماتیک در مورد برنامه هستهای ایران مذاکره کند.»
این رویکرد دیپلماتیک در قبال ایران، منعکسکننده دیدگاه وزارت خارجه نسبت به یمن بود و آن را مجددا مورد تاکید قرار داد؛ «ما عقیده تزلزلناپذیری داریم به این که این درگیری راهحل نظامی ندارد.» دوران «دیپلماسی بایدن برای غربآسیا» فرا رسیده و سیاست خارجی آمریکا به سرعت با آن چیزی در آمیخت که من در دوران خدمتم در اروپا مشاهده کرده بودم. این دیپلماسی اساسا دیپلماسی مذاکره است و به نحو فاجعهباری تصور بر این بود که راه حل تمامی مشکلات است.
واضح است که این دو رخداد با یکدیگر ارتباط دارند. حوثیها به عنوان نیروی نیابتی ایران در جنگ داخلی یمن و علیه عربستانی میجنگند که از دولت جمهوری یمن حمایت میکند. این دولت است که در سطح بینالمللی رسمیت دارد. امارات میزبان نیروهای ارتش آمریکا در پایگاه هوایی الظفره است و بخشی از ائتلاف سعودی برای حمایت از دولت رسمی یمن است.
تصمیمهای دولت بایدن برای خارج کردن حوثیها از فهرست تروریستی، کنار گذاشتن توافقات آبراهام و تمرکز بر دیپلماسی همگی طی چند روز گرفته شدند و نشان دادند که آمریکا تا کجا حاضر است دوباره به توافق برجام ناقص دوره اوباما بازگردد.