بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کوئینسی در یادداشت تازه خود بهقلم « گرین وی» نوشت: یک خبرنگار کهنهکار،جنگ، جهل، قضاوت ضعیف، استثناگرایی و غرور را در همه مداخلات ما به یاد میآورد.
تقریباً نیم قرن پیش، من ارتش ویتنام جنوبی را مشاهده کردم. ارتشی که توسط آمریکا آموزش دیده و مجهز شده و در مقابل ارتش کمتر تجهیز شده اما با انگیزهتر ویتنام شمالی در حال شکست خوردن بود. ویتنام جنوبی قبل از آخرین حمله ویتنام شمالی، وحشت زده فرار کرد. سربازانی را دیدم که لباسهای خود را در میآورند و با لباس زیر فرار میکنند. شهرها در حال سقوط بودند. درنهایت مجبور شدم با هلیکوپتر از سفارت آمریکا با عجله از این شهر خارج شوم.
در سال 2014، ارتش آمريكايي آموزش ديده و مجهز عراق، هنگام حمله به موصل، قبل از داعش با تجهيزات كمتر اما با انگيزه بیشتر، وسايل خود را جمع كرد و فرار كرد.
و در ماه آگوست، یکبار دیگر، ارتش مشابه آمریکایی آموزش دیده و مجهز افغانستان به سادگی در مقابل طالبان دارای تجهیزات کمتر، اما باانگیزهتر، شکست خورد.
ارتباط روشنی بین این بلایا وجود دارد. در سفرهایم به بغداد و کابل برایم روشن شده بود که آمریکا از ویتنام درس نگرفته است. در سیاست خارجی آمریکا، عنصر غرور همواره وجود دارد.
بگذارید یک لحظه به عقب برگردم و این را در یک زمینه تاریخی بزرگتر قرار دهم. پرتغالیها و اسپانیاییها همیشه جاهطلبیهای استعماری خود را تحت عنوان سیاست نجات دهنده پنهان میکردند.
در حالی که ما جنگ ویتنام را به عنوان نبردی با کمونیسم میدیدیم، برای بسیاری از ویتنامیها ما فقط یک مهاجم خارجی دیگر بودیم که پا جای پای فرانسویها گذاشته بودیم. ما نمیفهمیم که شاید برای بیشتر مردم جهان، مبارزه با استعمار مهمتر از مبارزه بین کمونیسم و سرمایهداری باشد.
و به همین ترتیب، در حالی که ما افغانستان را از دریچه مبارزه با افراطگرایی اسلامی میدیدیم، بسیاری از افغانها این جنگ را مبارزه با مهاجم خارجی دیگری بر خلاف روسها و قبل از آنها بریتانیاییها میدیدند.