بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده شورای آتلانتیک در یادداشت تازه خود بهقلم «فردریک کمپه» نوشت: وزیر امور خارجه هند که نماینده بزرگترین دموکراسی و دومین کشور پرجمعیت جهان است، تفکری را با من در میان گذاشت که معتقد است لحظه ژئوپلیتیک را به تصویر میکشد.
«سوبرهمانیام جایشانکار» -یکی از تیزبینترین متفکران بینالمللی- بر این باور است که آمریکا پس از سالها رهبری جهانی، در وضعیت «راهبرد عقبنشینی» قرار دارد. او این را به عنوان یکی از چهار عاملی میبیند که زمان ما را شکل میدهد.
سه مورد دیگر شامل موارد زیر است: افزایش ارتباط چین تقریبا در هر گوشه جهان، ظهور قدرتهای متوسط با نفوذ منطقهای و بینالمللی (هند در صدر آن فهرست قرار دارد)، و تکامل چیزی که جایشانکار از آن به عنوان «گروههای سهامدار» مبتنی بر منافع یاد میکند.
برای مثال، او به گفتگوی چهارجانبه امنیتی (معروف به «کوآد») آمریکا، هند، ژاپن و استرالیا اشاره میکند که در سال 2007 شکل گرفت و پس از یک توقف کوتاه، در سال 2017 مجددا برقرار شد. علاوه بر این، او به «چهارگانه جدیدی» اشاره دارد که در ماه اکتبر اعلام شد که شامل آمریکا، هند، اسرائیل و امارات است.
جایشانکار مفهوم «راهبرد عقبنشینی» آمریکا را واقعیتی میداند که از زمان اوباما شروع شده است.
بر اساس محاسبات او، آمریکا «هنوز با اختلاف زیادی قدرت برتر خواهد بود، اما بهنوعی واقعیتر و بازتر برای همکاری با دیگران.» این عقب نشینی در واقع به ایجاد یک نظم انتقالی از دوره جنگ سرد آمریکا و شوروی و پس از آن کمک میکند.
با این حال، مانند تمام دورههای تغییر، این انتقال با خطراتی همراه است. روسیه برای بازیابی زمینهای از دست رفته مانور میدهد، و آمریکا با دنیایی آشفته و پر مناقشه کنار میآید.
از زمان صحبت با وزیر هند در دبی، افکار او را در مورد «راهبرد عقبنشینی» آمریکا با کارشناسان و مقامات اروپایی و خاورمیانه در میان گذاشتهام. و آنها از این اصطلاح استقبال کردند.
شرکای ما هنوز خروج آمریکا از افغانستان که منجر به قدرترسیدن طالبان شد را هضم نکردهاند. اکنون به اطراف نگاه میکنند و تجمع نظامی روسیه در نزدیکی اوکراین، بحران مهاجران در مرز بلاروس، و افزایش فشار نظامی چین بر تایوان را میبینند. آنها در مورد توانایی واشنگتن برای عبور از این چالشها، تردید دارند، زیرا میدانند که به تنهایی آمادگی انجام این کار را نخواهند داشت.
آنچه که آنها میبینند، آمریکایی است که اعتماد خارجی کمتر و تمرکز داخلی بیشتری دارد که با محاسبه هشیارانه اهرمهای فشار و منابع خود هدایت میشود.
شرکا با اعتقاد دولت بایدن موافقند که باید خود را در داخل تقویت نماید تا بتواند در خارج از کشور رهبری کند.
با این حال، نزدیکترین دوستان و متحدان آمریکا نگرانی خود را برای مسیر نامشخص دموکراسی این کشور ابراز کردند، زیرا دونالد ترامپ، هنوز مشروعیت شکست خود را انکار میکند و دولت بایدن در تلاش برای جلب حمایت گسترده عمومی است.
به نظر میرسد آنچه که شرکای ما را عمیقا متزلزل کرده است، ماهیت و سرعت خروج آمریکا از افغانستان بود، که بدون مشورت جدی با متحدانی که در آنجا نیرو داشتند یا با شرکای خاورمیانه که از ظهور یک کشور تحت کنترل افراطگرایان بیم دارند، صورت گرفت.
یکی از مقامات خاورمیانه به من گفت: «در مورد ثبات، اطمینان یا قابلپیشبینی بودن رهبری آمریکا، چیز خوبی برای گفتن وجود ندارد. حتی طالبان هم از این سرعت شگفتزده شدند.»
دنیایی متشکل از چندقطبی و منطقهگرایی، در حال ظهور است. و بعید است که به جدایی چین و آمریکا منجر شود. بسیاری از مهمترین متحدان آمریکا، چین را بهعنوان بزرگترین شریک تجاری میدانند و در برابر کشیده شدن به سمت هر رقابت جهانی مقاومت خواهند کرد.
شرکای آمریکا به ترتیبات جدید منطقهای نگاه خواهند کرد که در صورت امکان، این کشور را درگیر میکند و منافع تجاری و امنیتی خود را به شیوهای عملگرایانه ارتقا میدهند و در برنامههای بزرگتر مانند طرح بازسازی بهتر، رویکردی که در پاسخ به ابتکار کمربند و جاده چین اتخاذ شده است، شرکت میکنند.
درعین حال، آنها ترجیح میدهند تا در مسیر چین باشند، با وجود اینکه علاقهای ندارند.
بسیاری از شرکای ما امیدوارند که آمریکا یک بار دیگر مانند جنگ جهانی دوم، نقش مهمی را ایفا کند.