بهگزارش مرکز مطالعات سورین، مرکز سایفربریف در یادداشت تازه خود بهقلم « جوزف دترانی» نوشت:هرچند مجازی، سرانجام دیداری بین «جو بایدن» و «شیجینپینگ» اتفاق افتاد. این یک تبادل صمیمانه و ظاهراً صادقانه بود که امیدواریم بخشی از تنش بین آمریکا و چین را کاهش دهد.
بایدن با نگرانی از این که این تنش «خواسته یا ناخواسته» به سمت درگیری منحرف نشود، ماهیت جلسه را درک کرد.
رئیس جمهور چین گفت: «دو کشور باید ارتباطات و همکاریها را افزایش داده و ضمن احترام گذاشتن به هم، در صلح با یکدیگر زندگی کنند.»
باورش سخت است که در سال 1979، زمانی که روابط رسمی دیپلماتیک آمریکا و چین شروع شد، «دنگ شیائوپینگ» -رئیس جمهور وقت این کشور- به آمریکا به عنوان کشوری نگاه میکرد که سرمایهگذاری، فناوری و دسترسی نامحدود به بهترین دانشگاهها را برای چین فراهم خواهد کرد. در نتیجه این روابط، سرمایهگذاری و فناوری به سمت چین سرازیر شد و صدها هزار دانشجوی چینی در دانشگاههای ما ثبت نام کردند. همکاریهای استراتژیک دوجانبه در ابتدا با تلاشهای مشترک برای مقابله با تروریسم بینالمللی و شکست اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، شروع شد.
بنابراین، در طول 42 سال، روابط از همکاری نزدیک اقتصادی و استراتژیک به نگرانی در مورد درگیری خواسته یا ناخواسته تبدیل شده است. قابل درک است که محققان زمان قابل توجهی را صرف تجزیه و تحلیل آنچه که اشتباه رخ داده است، کنند.
آنچه اکنون اهمیت دارد، این است که روابط آمریکا و چین در جهت مثبتتری حرکت کند. این تنشها بر سر تجاوز چین به تایوان، نظامیسازی جزایر و صخرهها در دریای جنوبی چین، احداث اردوگاههای بازداشت اویغورها در سینکیانگ، عدم تغییرات در قانون امنیت ملی در هنگکنگ که اعتراضهای دموکراتیک را سرکوب میکند و دزدی مالکیت معنوی شروع شد. دیپلماتها و رهبران ما اکنون برای جلوگیری از سوء تفاهم و درگیری تصادفی تلاش میکنند.
بایدن گفت که واشنگتن همچنان به سیاست ارتباط با «چین واحد» ادامه میدهد و «با تلاشهای یکجانبه برای تغییر وضعیت موجود مخالفت میکند.»
رئیسجمهور چین گفته است: «اگر جنبش استقلالطلب تایوان از خط قرمز چین عبور کند، پکن در پاسخ اقدامات قاطعی را انجام خواهد داد».
سه بیانیه و قانون روابط تایوان در سال 1979 به طور خاص بیان میکند که «تصمیم آمریکا برای برقراری روابط دیپلماتیک با جمهوری خلق چین مبتنی بر این انتظار است که آینده تایوان با ابزارهای صلحآمیز تعیین شود. در نظر گرفتن هرگونه تلاشی برای تعیین آینده تایوان از راههای غیر صلحآمیز، از جمله تحریم، تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه غربی اقیانوس آرام و نگرانی شدید آمریکا خواهد بود.
چالش آمریکا و چین این است که به موضوع تایوان و عوامل تحریککننده بیشمار دیگر در روابط دوجانبه رسیدگی کنند تا اطمینان حاصل شود که هیچ موضوع یا مجموعهای از مسائل منجر به درگیری نمیشود. کاهش لفاظیها و دنبال کردن یک سیاست ارتباطات اساسی و پایدار، به ویژه توسط دیپلماتهای ما، اولین گام ضروری خواهد بود.
گفتگوی سالانه اقتصادی و استراتژیک با چین، به رهبری روسای وزارت امور خارجه و خزانهداری و همتایان آنها در پکن، به منظور نظارت بر پیشرفت در رسیدگی به این مسائل و سایر موضوعات چالشبرانگیز تشکیل شده است. انجمنی از این نوع، با اعلامیههایی برای اطمینان از آگاه شدن مردم از مسائل و کارهایی که برای حل این مسائل انجام میشود، تنها در صورتی ارزشمند است که این گفتگو محتوایی باشد و صرفا تشریفاتی نباشد.
این نشست مجازی روسای جمهور میتواند تحول آفرین باشد، البته در صورتی که، علاوه بر پرداختن به این عوامل و دیگر عوامل تحریککننده، فرصت همکاری در مورد بسیاری از مسائل ژئوپلیتیکی را که بر امنیت آمریکا و چین و جهان تأثیر میگذارد، نیز پرداخته شود.
در حالت ایدهآل، چین باید عضوی از مذاکرات کنترل تسلیحاتی جدید میان آمریکا و روسیه باشد. اما آنها قبلا از پیوستن به این گفتگو یا هر گفتگوی کنترل تسلیحات دیگر امتنا کردند. حداقل، چین باید پاسخگوی موضوعات مطرح شده از سوی آمریکا در مورد مسائل مرتبط با سلاحهای هستهای باشد، به طوری که دربردارنده آزمایش اخیر دو موشک مافوق صوت نیز باشد.