بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال در مقالهای بهقلم «راغده درغام» نوشت:در حال حاضر، ارزش دارد که توجه خود را به ایران و ترکیه، قدرتهای برجسته منطقه، معطوف کنیم تا ببینیم که آنها در سال جاری چگونه بودهاند.
بیایید با ایران شروع کنیم و بهطور خلاصه بگوییم که جهتگیری استراتژیک خود را ازدستداده است.
این نظام پس از سفر ماه جاری «شی جین پینگ» -رئیسجمهور چین- به ریاض و انتشار بیانیههای پایانی سه اجلاس سران با عربستان، کشورهای خلیجفارس و کشورهای عربی، اثرگذاری خود را از دست داد.
نظام همچنین از پیامدهای مشارکت خود در جنگ اوکراین در کنار روسیه و در مخالفت با اروپا رنج میبرد.
تظاهرات در داخل کشور که سعی شده از طریق اعدام و کشتار زنان و مردان جوان سرکوب شود، همچنان چالشی برای نظام است. بیانیه پایانی اجلاس ریاض شوک شدیدی به نظام ایران وارد کرد و پکن مواضعی را اتخاذ کرد که تهران انتظار آن را نداشت.
همچنین باعث شد برخی نظام را به «کوری ایدئولوژیک» متهم کنند که درنتیجه مانع از آن شد که رهبران این کشور دریافتی واقعبینانه از چین داشته باشند.
از برنامه هستهای ایران و فعالیتهای منطقهای آن گرفته تا سه جزیره اماراتی تحت اشغال تهران، چین مواضعی اتخاذ کرد که ضربات دردناکی به نظام وارد کرد.
درواقع، تهران شرط بسته بود که پیمان راهبردی جامع ۲۵ سالهاش با پکن، آن را از تحریمهای تحت رهبری آمریکا محافظت میکند و بهعنوان ابزاری کارآمد در برنامههای منطقهایاش و در رویارویی با غرب عمل میکند.
نشستهای ریاض آب پاکی را بر روی دست تلاشهای ایران برای چرخش به شرق ریخت. برخی اکنون میترسند که شرطبندیهای اقتصادی تهران در مورد چین از بین برود و معتقدند آنچه اتفاق افتاد انحراف خطرناکی از پیمانی است که دو طرف در سال گذشته امضا کردند.
روسیه نیز به سردرگمی استراتژیک ایران کمک کرده است. تهران با ارسال پهپادهای پیشرفته به مسکو برای استفاده از آنها در جنگ اوکراین، عملاً خود را در مقابل ناتو قرار داده و خشم اروپاییها را برانگیخته است.
درواقع، معاملات تسلیحاتی بین روسیه و ایران میلیاردها دلار ارزش دارد. هر دو کشور تعدادی منافع مشترک دیگر از دریای خزر گرفته تا از درگیری بین آذربایجان و ارمنستان دارند.
سپس مسئله حیاتی هستهای وجود دارد: اگر تنشها با غرب بیشتر شود، مسکو میتواند بهطور واقعبینانه به تهران برای ادامه برنامه هستهای خود کمک کند.
درمجموع، چین، ایران را در خلیجفارس دور زده است و سیاستهای جدید آن میتواند به مهار فعالیتهای تهران در یمن منجر شود.
روسیه ایران را در اروپا دخیل کرده است و این میتواند فشارهای مشترک آمریکا و اروپا را برای مهار فعالیتهای تهران در عراق، سوریه و لبنان مستقیماً و با حمایت از فعالیتهای اسرائیل در سوریه بهدنبال داشته باشد.
در داخل، نظام با سرکوب (تظاهرات) خود را محاصره کرده است و افول اخلاقی خود را در چشم جهانیان آشکار کرده است.
اکنون روشن است که این بحران زودگذر نیست، بلکه یک بحران وجودی برای آن محسوب میشود.
این هفته ترکیه لحن آرامتری در سوریه به کار برد. این کشور پیشازاین تهدید کرده بود که بهبهانه حفظ منافع ملی خود و مقابله با تروریسم، منطقه حائل در داخل خاک خود ایجاد خواهد کرد.
آنکارا در تهدیدات خود بیشازحد پیش رفت، اما سپس به لطف حمایت روسیه، به دلایل مربوط به جنگ اوکراین، گاز طبیعی و انتخابات کوتاه آمد.
در حال حاضر، «رجب طیب اردوغان» -رئیسجمهور ترکیه- درصحنه جهانی با اعتمادبهنفس ظاهر میشود. بحران اوکراین وجهه او را در داخل ناتو تقویت کرده است.
اهرم فشار آنکارا در مقابل آمریکا، اروپا و روسیه قدرت پیداکرده است. در جریان نشست شبکه TRT در استانبول و در هفته گذشته، احساس پیروزی ترکیه بر توافق غلات آشکار بود و اردوغان مطمئن بود که آنکارا میتواند نقش برجستهای در منطقه و جهان ایفا کند.
پوتین بهدنبال پایان دادن به آشفتگی در سوریه است. او نیز مانند اردوغان به یک پیروزی دیپلماتیک نیاز دارد که به او اجازه دهد در میان چالشهای دیگر آبروی خود را حفظ کند.
مشکل این است که اعتماد بین ذینفعان مختلف کماکان کم است. در همین حال، مسکو پیشنهاد ایجاد یک کانون گاز طبیعی در ترکیه با چشماندازی صادرات به بازارهای خارجی را داده است.
آنکارا در تلاش است تا به یک مرکز تجارت بینالمللی گاز طبیعی تبدیل شود و خود را یک انتخاب منطقی میداند چراکه هفت خط لوله بینالمللی گاز مایع را در خود جایداده است. اینیک رابطه مهم برای ترکیه و روسیه است و بدون شک باید معادلات ترکیه در سوریه و مختصات روسی آن را شکل داده باشد.
موضوع حائز اهمیت برای آنکارا در حال حاضر، با در نظر گرفتن اینکه رهبری آن سابقه نهچندان جالبی با بازیگران مختلف از آمریکا گرفته تا اروپا، روسیه، ایران، کشورهای عربی و اسرائیل دارد، این است که جهتگیری استراتژیک خود را اصلاح کند.
ترکیه امروز یک بازیگر کلیدی در بحران اوکراین است و از آن در سطوح برنامه دیپلماسی و انرژی خود بهره برده است.
اما یکی از چالشهای بزرگ برای آن در داخل کشور است؛ جایی که میزان آزادیها در حال کاهش است و ترکیه تهدید میکند که به یک کشور تکحزبی تبدیل شود. بهرغم حرکت آن به سمت عادیسازی روابط و آشتی با همسایگانش، این امر به نفع کشور نیست.