بهگزارش مرکز مطالعات سورین، پژوهشکده سیاست خارجی در یادداشت خود بهقلم «محمد عامرسی» نوشت:سیاست دفاع دستهجمعی در قلب امنیت اروپا قرار دارد. اعضای ناتو که در ماده 5 معاهده آتلانتیک شمالی وارد شدهاند.
«حمله مسلحانه علیه یک یا چند نفر از آنها در اروپا یا آمریکایشمالی را، حمله به همهشان تلقی میکنند».
ماده 5 که بیش از 70 سال پیش با در نظر گرفتن تهدید حمله شوروی به اروپای غربی نوشته شده بود، تنها یک بار در حمایت آمریکا پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر، به طور رسمی مورد استناد قرار گرفت.
دفاع دستهجمعی در سراسر اروپا شکل گرفت تا از درگیری نظامی آشکار بین متحدان ناتو و اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری کند.
با این حال، در قرن بیستویکم، درگیری میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. با در نظر گرفتن این موضوع، باید در نظر گرفت که آیا زمان بازنگری متن ماده 5 با توجه به اشکال جدید جنگ که ممکن است «حمله مسلحانه» نباشد، فرا رسیده است یا خیر.
موفقیتهای اوکراین در میدان نبرد علیه نیروهای زمینی روسیه، به لطف حمایت غرب از تلاشهای اوکراین برای حفظ حاکمیت خود، تأثیری ماندگار بر امنیت اروپا خواهد داشت.
از آنجایی که متحدان ناتو موقعیتهای دفاعی خود را ارتقا میدهند، نیاز فوری به بازنگری ناتو بهعنوان یک سازمان سیاسی و نوع تهدیدات آتی وجود دارد.
تهدید اصلی آینده برای اعضای ناتو احتمالاً گلولههای توپخانه یا تانکهایی که در آن سوی مرزها حرکت میکنند نیست، بلکه بیشتر از راه سایبری، بیولوژیکی، هوایی و فضا است.
چالش ناتو این است که چگونه ماده 5 را برای مقابله با چنین تهدیدهای فرامرزی تطبیق دهد. آیا اضافات یا تجدید نظر در ساختار دیپلماتیک پیمان ناتو برای تطبیق مناسب با پتانسیل جنگ سایبری و سایر فناوریهای نوظهور ضروری است؟
کشورهای غیر آتلانتیک شمالی چگونه به امنیت جهانی کمک میکنند؟
بندهای مورد استفاده در معاهده ناتو به طور خاص تاکید میکند که «حمله مسلحانه» به هر عضو، حمله به همه اعضا تلقی میشود و سپس اعضا به «طرف یا طرفهایی که به آنها حمله شده است، بهصورت انفرادی و گروهی، کمک میکنند».
ماده 6 در ادامه به توصیف انواع حمله مسلحانه میپردازد که نیاز به پاسخ دارد، تعریف حمله مسلحانه به خودی خود بدیهی تلقی میشود.
با این حال، در دنیای معاصر، حملات غیرخشونتآمیز میتوانند به شیوههای خود ویرانگر باشند. برای مثال، حملات سایبری غیرخشونتآمیز هستند و بنابراین «حمله مسلحانه» نیستند، اما میتوانند زیرساختهای یک کشور را فلج کنند.
این موضوع میتواند کشورهای سرکشی را که میدانند حملاتشان بر طبق ماده 5 پاسخی به دنبال نخواهد داشت، جسور کند.
در حالی که ناتو تمرینات دفاع سایبری سالانه را برگزار میکند و بهوضوح تهدیدات سایبری را در سطح عملیاتی جدی میگیرد، این اتحاد باید به پیامدهای سیاسی و استراتژیک جنگ سایبری توجه بیشتری داشته باشد.
بهعنوان مثال، در سال 2007 استونی در واکنش به برداشتن یک بنای تاریخی دوران جنگ شوروی مورد حمله سایبری بیرحمانه روسیه قرار گرفت.
به مدت سه هفته، وبسایتهای دولتی و تجاری از وزارتخانهی دفاع گرفته تا بانکها و رسانهها، مورد هدف قرار گرفتند و برای عموم از دسترس خارج شدند.
بخشی از دلیل بیمیلی ناتو در برخورد با حملات سایبری تحت ماده 5 میتواند این باشد که مشخص نیست پاسخ ماده 5 به یک حمله سایبری چگونه خواهد بود. سیاستگذاران با این سوال دست و پنجه نرم میکنند که «بعد چه؟»
موضوع دیگر در مورد ماده 5، تعریف محدودهای است که در آن اتحاد از کشورها دفاع خواهد کرد. همانطور که حمله روسیه به اوکراین نشان داد، ناتو نتوانست از حمله به یک کشور غیرعضو جلوگیری کند.
با این حال، تلاش روسیه برای نابودی اوکراین میلیونها نفر را آواره کرد، واردات انرژی را مختل کرد و کشورهای غیر اروپایی را به جنگ کشاند، که خطرات امنیتی جدی در منطقه آتلانتیک شمالی ایجاد میکند.
برای ایجاد یک عامل بازدارنده موثر برای این نوع شرایط، ناتو باید بتواند از درگیری کشورهای ثانویه با یک گروه فرعی از «کشورهای متحد» که پتانسیل بیثبات کردن اروپا را دارند، جلوگیری کند.
در هنگام حمله به این شرکا، ناتو «اجباری» برای مداخله نخواهد داشت، اما در یک معاهده به روز شده گنجانده میشود که کمک به آن کشورها با حسن نیت بررسی خواهد شد.
این امر گسترش عضویت در ناتو را کماهمیت میکند، اما یک لایه بازدارنده ایجاد میکند که بر امنیت اروپا و آمریکایشمالی تأثیر میگذارد.
با توجه به فراتر رفتن تواناییهای چین از شمالشرق آسیا، اکنون زمان چشماندازی جسورانهای برای چارچوب جدید امنیت جهانی است. کارشناسان برجسته بینالمللی باید دور هم جمع شوند تا درباره تغییرات احتمالی در پیمان آتلانتیک شمالی فکر کنند تا این اتحاد برای اهدافشان در قرن بیست و یکم مناسب باشد. کنفرانسی در مورد بازنگری ماده 5 این معاهده، استراتژیستهای برجسته ژئوپلیتیک از سراسر جهان را بر روی یکی از مهمترین چالشهای پیش روی آمریکا و متحدانش متمرکز خواهد کرد.
با توجه به تلاش روسیه برای نابودی اوکراین، اگر غرب میخواهد در برابر تهاجم ارضی بایستد، باید بلوکهای قدرتمند غیرغربی را در ساختار دفاعی مشترک، با خود همراه کند. با تکیه بر گفتگوهای مدیترانهای ناتو، دریای مدیترانه ایمن میشود و این اتفاق شمال آفریقا را به اروپا پیوند خواهد داد.
بدیهی است که امکان گسترش عضویت در ناتو به همه کشورهای دوست وجود ندارد و نباید در راستای آن تلاش کرد.
اما غرب، و بهویژه آمریکا، میتواند در راستای ایجاد سازمانهای مشابه، از جمله سازمان پیمان آتلانتیک جنوبی، سازمانی در غرب آسیا برای اعضای پیمان آبراهام و نهادهای مشابه در آسیای شرقی و آفریقا، تلاش کند.